مَنْ یُرِدْ اللَّهُ بِهِ خَیْرًا یُفَقِّهْهُ فِی الدِّینِ
اگر خداوند بخواهد برای کسی خیر و خوبی فراهم آورد او را در فهم دین عالم میگرداند.
شرح حدیث
1.منظور از فهم دین یاگیری علوم شرعی است که خداوند از طریق وحی به پیامبرش القا فرموده است. که شامل قرآن و احادیث است. پس از همین دو علم است که سایر علوم دیگر شرعی سرچشمه گرفته است. الله متعال میفرماید:
وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوکَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَکَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْکَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْکَ عَظِيماً
و اگر فضل خدا و رحمت او بر تو نبود ، طايفهاى از ايشان آهنگِ آن داشتند كه تو را از راه به در كنند ، و [ لى ] جز خودشان [ كسى ] را گمراه نمىسازند ، و هيچ گونه زيانى به تو نمىرسانند . و خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت ، و تفضّل خدا بر تو همواره بزرگ بود .
﴿النساء، 113﴾
ابن حجر عسقلانی میفرماید: علوم دینی شامل رفتارها و احکامی است که دین را برای ما واضح و روشن میگرداند. از جمله: خداشناسی، اخلاق و معاملات. شناخت الله و صفاتش و آن کارهایی که مخلوق باید نسبت به خالق انجام دهد و همچنین منهیاتی که نباید انجام داد و علومی که این معانی را در خود جای میدهد شامل تفسیر قرآن و حدیث و فقه است.
2. امام شاطبی میفرماید: علوم دینی ابزار و وسایل است و خود این علوم هدف اصلی نیست، بلکه این ابزار به خاطر عمل به هدف اصلی که خداپرستی میباشد بکار برده میشود، به همین خاطر است که آنچه در وصف بزرگی و عظمت علم آمده برای استفاده از آن در هدف اصلی که همان خداپرستی است میباشد.
همچنین در صفحه 69 کتاب موافقات میفرماید: علم همان است که نزد خدا و رسولش مقبول باشد نه علومی ناشرعی و ناپسند. و این علوم مقبول همان است که سبب تحریک و تشویق صاحب علم میشود و در رفتار و گفتارش تغییر مقبول و پسندیده انجام میگیرد و صاحبش را رها نخواهد کرد که تابع هوای نفس گردد.
3. علوم دینی از نظر حکم تکلیفی دو نوع است: الف) فرض عین. ب) فرض کفایه
فرض عین آن است که بر تک تک افراد مکلف واجب است و همه باید آن را انجام دهند و کسی نمیتواند بجای دیگری آن فرض را ادا کند. مثل نمازهای پنجگانه
فرض کفایه آن است که اگر تعدادی از مکلفین انجام دادند وجوبش از بقیه افراد مکلف ساقط میشود ولی اگر هیچکس آن فرض را انجام ندادهمه مرتکب فعل حرام شدهاند. مثل امر به معروف و نهی از منکر و نماز میت.
4.بعد از آن که فقیه از علوم شرعی آگاهی پیدا کرد یک سری مسایل را باید مدنظر قرار داده، اول آنکه اخلاص داشته باشد، یعنی کارهایش را برای رضای خداوند انجام دهد. فرد عالم نباید غرور داشته باشد و از مردم انتظار داشته باشد که او را علامه دهر بدانند، زیرا پیامبر میفرماید: هرکس که علمی را یاد بگیرد و هدف از آن پرستش الله متعال باشد ولی او آن را برای اهداف دنیوی بکار ببرد در روز قیامت بوی بهشت به مشامش نمیرسد.
5.یادگیری علم شرعی برای افراد شروط زیادی دارد ولی ما در اینجا به سه مورد بسنده میکنیم.
الف) در انتظار آن پاداشی باشد که خداوند برایش مقرر فرموده و خودش را به جایگاهی برساند که شایستهی ابلاغ علوم دینی باشد. پیامبر میفرماید: مقام و جایگاه و عظمت عالم نسبت به عابد همانند جایگاه من به نسبت پاییترین افراد است. با خود در این جایگاه بیاندیشیم که چه اجری بر عالم نهاده شده است.
ب) همیشه بر این باور باشد که دین واقعی و خداپسند به سبب وجود چنین عالمانی رشد و نمو میکند، زیرا هنگامی که چنین عالمان شجاعی در جامعه ار بین رفتند مردم پریشان میشوند و هرکس که به اسم دین آنان را بخواند اجابت میکنند و به وسیلهی دین آنان را استثمار میکنند. اینجاست که نبی مکرم اسلام میفرماید: إن الله لا يقبض العلم انتزاعا ينتزعه من الناس ، ولكن يقبض العلم به قبض العلماء حتى إذا لم يترك عالما اتخذ الناس رءوسا جهالا فسئلوا فأفتوا به غیر علم فضلوا وأضلوا.
خداوند این دین را با از میان بردن آن در بین مردم زایل نمیکند. بلکه آن را به سبب عدم عالمان مخلص از میان بر میدارد، و هنگامی که عالمی واقعی در میان مردم نباشد مردم افرادی جاهل را پیشوای خود قرار میدهند و از او تبعیت میکنند، و بدین سبب گمراه میشوند. زیرا هنگامی که مردم از آن عالمان دروغین سوالی می پرسندآنان بدون علم شرعی جواب میدهند، پس هم خودشان گمراه میشوند و هم مردم را گمراه میکنند.
ج) بهتر آن است که طلاب همانند شیوهی سنتی که در مساجد مکانی به نام حجره وجود داشت کسب علم کنند. اما متاسفانه در این دوره نه عالمی وجود دارد که به طلبهها علوم شرعی یاد دهد و نه طلبهها این شیوهی سنتی را میپسندند. اما عدم این شرایط نباید مانعی در کسب علوم توسط طلاب باشد، بلکه طلاب باید به علما رجوع کرده و علم خود را عرضه کنند. و اگر این شرایط هم مهیا نبود فرد میتواند با رجوع به کتب معتبر دینی علوم شرعی را بیاموزد که در اصطلاح شرع به ( وجاده) معروف است. یعنی کسب علوم دینی بوسیله ی کتب معتبر، زیرا این روش برای فرد بهتر است تا آن که نزد علمای منحرف علم بیاموزد. استفاده کردن از اینترنت نیز در این عصر میتواند برای یادگیری علوم شرعی کمک شایانی کند.
6.طلاب باید در نفس خود چندین صفت را بوجود آورند وگرنه در کارشان پیشرفتی حاصل نخواهد شد. و یا از رسیدن به آن جایگاه که خداوند که خداوند وعده داده است باز میمانند. از جمله: باید برای کسب علوم شرعی مشتاق باشد و خود را به گونه ای نشان دهد که هنوز به علم آموزی نیاز دارد. همیشه خود را پایین تر از آن بداند که چنان وانمود کند بر همه مسایل واقف است. و اگر خود را بالاتر از حد ممکن بداند بعدها در انجام برخی امور دچار مشکل میشود و این باعث میشود که از فراگیری علوم شرعی ناامید شود.
بیشتر علومی را مطالعه کند که سبب آگاهی او از جهان پیرامونش میشود سپس خود را برای علمی که بیشتر تمایل دارد آماده کند و تخصص خود را در آن زمینه کسب کند. مثلا: همه علوم شرعی را به صورت مختصر میخوانند و بعد از آن است که راجع به تخصصش میتواند تصمیم بگیرد. بدین خاطر است که قاعده ای را برای طلبه قرار دادهاند که میگوید: از همهی علوم بخشی را کسب کن و نسبت به یک علم همهی ان را فرابگیر. طلبه باید دارای عزمی پولادین باشد، چیزی را که امروز میتواند یاد بگیرد آن را به فردا موکول نکند، زیاد به ظاهر خویش اهمیت ندهد، با فقر و نداری علوم را کسب کند بهتر از کسی است که ثروتمند باشد زیرا ثروتمند زیاد میخورد زیاد میخوابد و بهانههای زیادی دارد. خودش را علامهی دهر نداند که هر سوالی شد جواب بدهدف جواب هر سوالی که در توانش بود بدهد و سوالهایی را که ندانسته با رجوع به رای علمای سلف آگاه شود.
7. طلبه باید خود را از برخی صفات ناپسند دور بدارد. از جمله: نباید چنان تصور کند هم میتواند دنیا را داشته باشد هم علوم شرعی کسب کند، زیرا یادگیری علوم شرعی نیاز به تلاشی شبانه روزی داردف نمیشود هم تاجر بود هم عالم.
هرگز نسبت به علم و داناییاش متکبر نباشد زیرا این نعمتی است که خداوند به او ارزانی داشته، مغرور شدن و به خود بالیدن همانغرور ابلیس است که باید از آن دوری کرد.
باید نسبت به علومی که بدان علاقه ندارد صبور باشد و خود را برای یادگیری آن فراهم کند.
طلبه نباید به خاطر اینکه علم تجوید را نمیپسندد سراغ علوم قرآنی برود. یا این که اصول فقه برایش دشوار است سراغ احکام برود بلکه باید همه را فرابگیرد زیرا این علوم لازم و ملزوم همدیگرند.
ماموستا کریکار/ کتاب نوری ری