رسالهای مختصر در باب حکم شرعی اقامت مسلمان در دارالکفر و رفع شبهای پیرامون اقامت ماموستا کریکار در نروژ
بنیاد حفظ و نشر آثار ماموستا کریکار
در میان سیاستمداران و عالمان معاصر کوردستان، ماموستا کریکار شخصیت شناخته شدهای هستند. فردی که در کنار تحصیلات دانشگاهی به علم آموزی در حجرهها و مساجد نیز مشغول بودهاند. همگام با جهاد در افغانستان و کوردستان به دعوت و تدریس نیز پرداختهاند ، همچنان که در میدان شرع و فقه وارد شدهاند در عرصه شعر و ادب و سیاست وفکر و فلسلفه هم پیشتاز بودهاند.
ایشان امروز یکی از رهبران دینی و سیاسی بدنه مذهبی اهل سنت و جماعت کوردستان هستند که توانستهاند به ارائه برنامه و فکری منظم جهت اصلاح و تغییر ظلم و کفر حاکم بر اقلیم کوردستان و محقق ساختن دارالاسلامی بر اساس عدالت وتوحید بپردازند.
ماموستا کریکار در این مسیر 40 ساله دینی خود ، همانند قاطبهی علما و متفکران مسلمان در طول تاریخ دچار لغزشها ، اشتباهات و خطاهای فکری و عملی شدهاند و این امری طبیعی است. و از این هم قابل قبولتر اینکه کسانی به نقد و مخالفت با افکار و برنامههای ایشان بپردازند و سعی در نشان دادن آنچه که ازنظرشان درستتر و صحیح هست کنند. اما در این میان نیت و عقاید این افراد خود جای بحث و تفکیک برخورد با آنان میشود، که به طور کلی به 3 دسته تقسیم میگردند:
کسانی که درکنار داشتن عقیده صحیح، بخاطر وظیفه مسلمانی و از سر اصلاح به بیان نظرات خود میپردازند که ماموستا کریکار همواره دست برادری را به سوی این بزرگواران دراز کردهاند.
اشخاصی که اگرچه به طور کلی دارای منهج و عقیده صحیح هستند، اما بخاطر مشکلات شخصی و کینههای قدیمی به بیان برخی مطالب میپردازند، اینگونه افراد نیز اگرهم آرایشان صحیح نباشد اما قطعاً از حد انصاف خارج نمیشوند.
اما دسته سوم کسانی که دارای عقیده و منهج غیر سالم هستند. اینگونه افراد از درون خود فاسد شدهاند و انتقادشان از شخصی مثل ماموستا کریکار یا راضی شدنشان دردی را دوا نمیکند. یکی از نمونههای واضح شخصی خارجی به اسم ابوعبدالله سنی کوردی هست که به اعتراف کسانی که وی را میشناسند دارای عقیده غلات تکفیر است. مثلاً کاک ئاوات کرکوکی یکی از نزدیکان قبلی ماموستا کریکار که پس از زندانی شدن ماموستا ، از ایشان جدا و به تنظیم دوله در شام پیوست میگوید که ابوعبدالله ، اعتقاد دارد در کل دنیا کمتر از 20 نفر مسلمان وجود دارد! یا ماموستا خالد منصور بلاغی رحمه الله هنگامی که با این فرد در زندان رجائی شهر بوده وی را به علت همین عقیده خوارجی تبدیع کرده و با وی ترک سلام و مباشرت نیز کرده است! چنین افرادی که منتشر کننده تکفیر مسلمانان و مخالفان خود هستند ، اگر منافق و عمیل دشمن نباشند ، به دلیل این عقاید کافر هستند. طبیعی است پیش از پاسخ دادن به شبهههای این افراد در خصوص اشخاص ، ابتدا به تصحیح عقاید و باورهای آنان پرداخت.
یکی از مباحثی که این دسته سوم بخصوص علیه جناب ماموستا کریکار مطرح کردهاند اقامت ایشان در کشور نروژ میباشد و به این بهانه که وی در دارالکفر مقیم هست وی را تکفیر کردهاند! این رساله مختصر در پی پاسخگویی و رفع چنین شبههای میباشد.
قابل ذکر است که مطالب علمی این رساله از کتابی تحقیقی به نام " بررسی فقهی و حقوقی اقامت مسلمانان در کشورهای غر اسلامی" نوشته صمد احمدی و چاپ نشر آراس استفاده شده است.
قبل از هرچیز به این مطلب میپردازیم که قضیه اقامت ماموستا کریکار در نروژ چه میباشد؟
ماموستا کریکار هنگامی که در دهه 80 میلادی به جهاد افغان و ادامه تحصیل در پاکستان مشغول بودهاند پس از حادثه بمباران شیمیایی حلبچه از طریق مرکز حقوق پاکستان و سازمان ملل درخواست پناهندگی به یکی از کشورهای اروپایی میکنند که سازمان ملل هم همانند سایر پاکستانیها کشور نروژ را به عنوان کشور مورد نظر در نظر میگیرند.
ماموستا هم در خلال سالهای 1991 تا 2001 چندین مرتبه به کشور نروژ و از آنجا به کشورهای دیگر اروپایی بخاطر جمع آوری کمک های مالی مسافرت میکنند.اما در سال 2002 میلادی توسط کشور ایران دستگیر و به هلند تحویل داده میشود، که پس از نیز به کشور اصلی که نروژ میباشد برگردانده میشود. اقامت و تابعیت نروژی ماموستا از تاریخ 19/2/2003 سلب شده و عملاً در کشور نروژ زندانی شدهاند.بدین معنی که ماموستا امکان خارج شدن از کشور نروژ برایشان ممکن نیست! در این میان این افراد جاهل نیز این مسئله را ابزاری برای تخریب شخصیت ماموستا مبدل کردهاند.
اکنون به بیان برخی تعاریف و حالتهای مختلف اقامت در دارالکفر میپردازیم:
هرگاه مسلمانی محل سکونت خود یعنی دارالاسلام را ترک کرده و برای مدت زمانی که در آن وصف امتداد وجود دارد، در یک کشور غیراسلامی ساکن شود ، عنوان مقیم در بین غیر مسلمانان بر وی صدق پیدا میکند خواه این اقامت موقت باشد و خواه دائم.
دار عبارت است سرزمین، بلد یا اقلیم مشخصی که مجموعهای از انسانها بر وجه دوام در آن زندگی میکنند و تحت حکومت و سلطنت مشخصی میباشند.
دارالاسلام شامل سرزمینهایی است که احکام اسلامی بر آن غالب بوده و مسلمانان آن دار آزادانه قادر به اظهار و اشاعهی دین اسلام باشند و از طرف حکومت موجود دارای امنیت از همهی ابعاد از جمله جانی، مالی و آزادی عمل باشند.
دارالکفر جایی است که کفار بر آن غلبه یافته و احکام کفر را در آن سرزمین به اجرا در آورده باشند. بنابراین سرزمینی که احکام کفر در آن غالب شده و حکومت خارج از ید مسلمانان است.[1]
دربین فقهای اسلامی بر سرتقسیم عالم به دارالاسلام و دارالفکر اتفاق نظر وجود دارد. آنچه که محل اختلاف میباشد، دلیل و ریشهی این تقسیم بندی است. در این باره دو دیدگاه وجود دارد:
- 1-این تقسیم بندی در نتیجه نصوص شرعی است.
- 2-این تقسیم بندی در نتیجه اجتهاد فقها است.
جمهور فقهای اسلامی براین قول میباشند که تقسیم عالم به دارالاسلام و دارالکفر در نتیجه نصوص شرعی بوده و مخالفت با آن جائز نیست. که این رآی نیز راجح و صحیح است.
دارالکفر دارای اقسام مختلفی است که فقها اساس این تقسیم بندی را بر احوال ساکنان سرزمین کفار و نیز اعلان یا عدم اعلان جنگ آنها علیه مسلمانان قرار دادهاند. بنابراین دارالکفر به دو قسمت ، دارالحرب و دار العهد تقسیم میشود.
اقوال فقها دربارهی اقامت در خارج از دارالاسلام
به طور کلی فقها حکم اقامت در دارالکفر را بر امکان اظهار دین منوط کردهاند. بنابراین میتوان از این منظر دارالکفر را به دو قسمت زیر تقسیم کرد:
- 1-دارالکفری کهاظهار دین در آن ممکن نیست.
- 2-دارالکفری کهاظهار دین در آن ممکن نیست.
- درصورت امکان هجرت:
خداوند میفرماید: إ نَّ الَّذینَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً.
باتوجه به معنای آیه مشخصص میگردد که اگر کسی در سرزمین غیراسلامی باشد و توانایی اظهار دین را نداشته باشد، هجرت کردن بر او واجب است. امام شافعی میگوید: اگر کسی در میان کفارباشد و در دین خود دچار فتنه شود در حالی که توانایی هجرت را دارد، رسول خدا هجرت و خروج از میان کفار بر او را فرض کرده است.( البیهقی،أحکام القرآن-جمع البیهقی،2/16)
- در صورت عدم امکان هجرت:
اگر مسلمانان در بلادی اقامت داشته باشند که اظهار دین در آن ممکن نباشد و از طرف دیگر هجرت کردن و بازگشت به دارالاسلام نیز میسر نباشد، در این حالت به دلیل عدم استطاعت در هجرت، اقامت آنان مباح تلقی شده و با ممنوعیت شرعی مواجه نمیگردد.[2]
موید این مطلب کلام خداوند است که میفرماید: إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً. فَأُولئِکَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً.
امام شافعی در خصوص این آیه فرموده است : کسانی که به خاطر عذر و اکراه از هجرت ناتوان باشند، عذر آنان نزد خداوند پذیرفته میشود و سپس به دو آیه 106 نحل و نساء 98 اشاره کرده است.( الأم 4/169)
- 2-دارالکفری که اظهار دین در آن ممکن است.
گاهی در دارالکفر مسلمانان قادر به اظهار دین بوده و با وجود اقامت در بین کفار، توانایی انجام تکلیف شرعی را دارند و امنیت در ابعاد جانی و مالی و سایر امور بر آنها مهیا است.
آنچه که محل اختلاف فقها است ، مورد اخیر میباشد به گونهای که عدهای از فقها با وجود امکان اظهار دین در آن بلاد، قایل به تحریم اقامت شده و عدهای دیگر به جواز اقامت قایل شدهاند.
دراینجا دو قول وجود دارد:
الف) عدم جواز اقامت در میان کفار ، قول مذهب مالکیه، ابن حزم از ظاهریه و بعضی از متأخرین مانند محمد بن عبدالوهاب.
در اینجا به بیان برخی دلایل گروه اول و نقد آن پرداخته و در ادامه دلایل جمهور نیز آورده میشود.
- مهمترین ادله مخالفان و ارزیابی آن:
- نقد:
در سبب نزول این آیات آمده، مفاد آن درباره مسلمانانی بوده که در میان مشرکان مکه حضور داشته و از هجرت به مدینه خودداری کرده بودند، و این در حالی بود که آنان در دین خود دچار فتنه و خوف شده بودند در حالی که در آنان استطاعت بر هجرت به سوی مسلمانان وجود داشت. ( برای سبب نزول به تفسیر ابن کثیر جلد 2 صفحه 389 رجوع گردد.)
همچنین بحث ما درباره حالتی است که مسلمانان مقیم در بین کفار، در دین خوف و فتنهای نیابند و توانایی اظهار دین برای آنان میسر باشد. آنگونه که امام رازی و طبری بیان کردهاند هدف از وجوب هجرت در این آیات افزایش تعداد مسلمانان بوده است.
- نقد :
در این آیه منظور از قطع موالات، برخلاف آنچه که مخالفان اقامت در دارالکفر بیان کردهاند، تحریم اقامت در بین کفار نیست بلکه منظور از قطع موالات بی بهره گشتن آنان از غنیمت میباشد.(ابن کثیر 4/96 ) همچنین امام طبری از قطع موالات به قطع میراث نامبرده است.
در واقع پیامبر این اختیار را به آنان داد که یا هجرت کرده و در جهاد پیامبر را یاری نمایند و یا اینکه در سرزمین خود باقی بمانند ، بنابراین مسلمانان با هجرت کردن هم به غنایم دست مییافتند و هم از اجر اخروی بی نصیب نمیگشتند. با توجه به آنچه بیان شد تخییر بین این دو امر ( هجرت یا باقی ماندن در وطن) حاکی از جائز بودن ماندن در دارالکفر میباشد. (امام شافعی ، الام ، 4/170)
این حدیث از دو جهت مورد اشکال است:
- از حیث متن، آنگونه که امام نووی نیز بدان اشاره کرده است. چون به اشکال مختلفی روایت شده است. (المجموع ، 19/262و263)
- ابن حجر عسقلانی گفته این حدیث حمل بر کسانی میشود که در میان کفار بر دین خود امنیتی نیابند.(فتح الباری شرح صحیح البخاری 6/39)
4-سمره بن جندب از پیامبر نقل میکند: (لا تساکنوا المشرکین و لا تجامعوھم فمن ساکنھم و اجامعھم فھو مثلھم). (ترمذی 1605 – سنن کبری بیهقی 18420)
"مانعان اقامت در دارالکفر گفتهاند که عبارت فان مثلهم دلالت بر تحریم سکونت میان مشرکان دارد و وجوب جدایی از آنان را بیان میکند. بنابراین بر مسلمانان واجب است که از آنان دوری کند و از سرزمین آنان هجرت نماید." (امام شوکانی ، نیل الاوطار)
- نقد:
ابن حجر در فتح الباری 7/191 بر این حدیث دو نکته وارد کرده است:
- 1-حدیث از حیث معنا و اطلاق به آنچه که مانعان اعتقاد دارند نزدیک نمیباشد. این حدیث شامل کسانی است که در میان کفار مشارکت دارند و قادر به اظهار دین نمیباشند ولی به آن راضی شدهاند.
- 2-اگر مقیم شدن در بین کفار حرام بود چگونه پیامبر به اصحاب خود اجازه داد، تا به حبشه مهاجرت نمایند و در بین مشرکان مقیم شوند؟
ب) جواز اقامت در بین کفار، احناف، شافعیه، حنابله و اکثر معاصرین مانند یوسف القرضاوی، وهبه الزحیلی، محمد عبده و... .
جمهور فقها در خصوص اقامت در دارالکفر بر این باورند که اگر مسلمانان در خارج از دارالاسلام بر دین خود خوف نداشته باشند و قادر به اظهار دین و انجام واجبات دینی باشند دیگر هجرت کردن بر آنان فرض نیست، بلکه هجرت از دارالکفر منوط به زمانی است که مسلمانان از انجام واجبات دینی عاجز و در دین خود خوف و فتنه بیابند.
- 1-آیات 97 تا 99 سوره نساء:إِنَّ الَّذینَ تَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً. إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً. فَأُولئِکَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ اللّهُ عَفُوّاً غَفُوراً.
میتوان به علمایی که در جواز اقامت در دارالکفر به این آیه استناد کردهاند به موارد زیر اشاره کرد:
ابن کثیر در تفسیر این آیه میفرماید: وجوب هجرت برای کسانی است که امکان اظهار دین را ندارند اما توانایی هجرت را دارند. (تفسیرابن کثیر 2/344)
امام شوکانی فرموده است: " قول ضعیفی گفته که در اینجا منظور از ارض مدینه است. اما این گفته درست نیست چراکه منظور از ارض مکانی است که مهاجرت به آنجا جایز است و دلیل آن قاعده "العبره بالعموم الفظ لا بالخصوص السبب". (فتح القدیر 582)
ابن حجر در فتح الباری آورده است، وجوب هجرت درباره کسانی است که در میان کفار اسلام آوردند و به همین دلیل از طرف آنان دچار اذیت و آزار شدند.
- 2-پیامبر قبل از فتح مکه به عدهای از مسلمانان که به تازگی ایمان آورده بودند، اجازه داد تا درمیان کفار مقیم باشند، چراکه در ایمان آنان فتنهای رخ نمیداد و این دلیلی بر جواز اقامه در بین کفار است.
- 3-عروه بن زبیر بیان میکند عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر بعد از اینکه اسلام آورد همچنان در مکه باقی ماند. امام شافعی در این باره بیان میکند که سنت رسول خدا بر این امر دلالت دارد که فرض هجرت در مورد کسانی است که در سرزمین خود دچار فتنه در دین میشوند، چراکه رسول الله به قومی که در مکه ایمان آورده بودند، اجازه دادتا در همان جا بمانند. (ابن حجر فتح الباری 7/191)
با بحث و بررسی و ارزیابی اقوال وارد شده در این مسأله مشخص میگردد که قول جمهور که جواز اقامت دربین کفار میباشد صحیح است .
برای نمونه امام نووی میفرماید : اگر مسلمانی در دارالکفر باشد و به واسطه عدم اظهار دین ضعیف شد، اقامت آنها در دارالکفر حرام بوده و واجب است که به دارالاسلام هجرت نمایند ولی اگر در دارالکفر امکان اظهار دین وجود داشت، در این حالت هجرت بر آنان واجب نیست و مستحب است. (روضه الطالبین 10/282)
امام ابن قدامه مقدسی: هجرت مستحب هجرتی است که شخص مسلمان قادر به اظهار دین باشد و توان هجرت کردن نیز در وی وجود داشته باشد. اما از این لحاظ که توان اقامه دین در او وجود دارد، هجرت کردن بر او فرض نیست. (المغنی 9/295)
شروط اقامت در خارج از دارالاسلام
- 1-دین مسلمانان مقیم در امان باشد.
دراینجا باید به این غلات خوارج گفت که ماموستا کریکار که اکنون در کشور نروژ هستند و امکان نماز جمعه و جماعت ، گرفتن روزه و دادن زکات، سفر به حج برای خویشاوندان و... برایشان ممکن هست دینشان در امان نبوده است؟ هنگامی که جمهور مذاهب اسلامی اصل را در جواز اقامت در دارالکفر دادهاند چگونه مسلمانان را با این مطالب تکفیر میکنید؟
- 2-توانایی اظهار دین وجود داشته باشد.
این شرط هم قطعاً در حق ماموستا کریکار صدق میکند. راهپیمایی ایشان در دفاع از قرآن و پیامبر ، مصاحبهها و برنامههای تلویزیونی در خصوص جواز و وجوب جهاد با صلیبیها آیا اظهار دین به شمار نمیرود؟ جالب است بدانید که برخی از این غلات خوارج که اکنون در کشورهایی همچون فنلاند هستند حتی حاضر به بیان کردن اسم حقیقی خود نبوده و در لابلای اسمهای مستعار به تکفیر مسلمانان میپردازند.اما ماموستا کریکار در مصاحبه سال 2015 با شبکه کوردی NRT اعلام کردند اگر خلافتی را از نظر شرعی بپذیرند ، در مقابل دادگاه عالی نروژ با این خلافت بیعت خواهند کرد!
- 3-مصلحت راجح برای شخص مقیم یا جوامع اسلامی وجود داشته باشد.
ماموستا کریکار از فضای باز رسانهای و آزادیهای نسبی حقوق بشری در کشور نروژ به نفع مسلمانان استفاده کردهاند. صدها ساعت درس عقیده، فقه، فکر اسلامی، تزکیه و... و چاپ دهها کتاب و مجله و برگزاری چندین کنفرانس و حضور در فضای مجازی و تلویزیونی ، جمع آوری کمکهای مالی دهها هزار دلاری برای خانوادههای شهدا و اسیران مصلحتی نیست که شرع آن را تأیید کند؟!!
ضوابط اقامت در خارج از دارالاسلام
- 1-التزام به احکام شریعت اسلامی.
ملتزم بودن ماموستا کریکار و خانواده ایشان به شریعت از مواردی است که حتی این غلات خوارج نیز در آن اعتراض ندارند. سیما و صفت اسلامی و اجرای عبادات و.. گواهی بر این مسئله است.
- 2-عدم رضا به اعمال کفار.
ماموستا کریکار علاوه بر اینکه به اعمال محاربانه کفار راضی نشدهاند و نیستند، بلکه از آن برائت جستهاند. برای مثال هنگامی که ایشان آزاد شدند در یک مصاحبه تلویزیونی با یکی از شبکههای نروژی اعلام کردند که اگر برایش ممکن باشد به مسلمانانی که به مرکز روزنامهای فرانسوی حمله کردن، گل هدیه میکند! یا مکرراً در مصاحبههایشان اعلام کردهاند که جهاد علیه آمریکا در عراق وافغانستان بر مسلمانان واجب است. پس ای جاهل کوراندیش چگونه ماموستا را به این دروغها متهم میکنی!
- 3-اتحاد، تعاون و همکاری بین مسلمانان مقیم.
ایجاد و رهبری جنبش شاهدان خداپرستی، جمع آوری زکات و صدقات مسلمانان، پیگیری مسائل مربوط به پناهندگان مسلمان کوردستان و ... نمونهای از این روح تعاون و همکاری در جناب ماموستا کریکار است. ماموستا کریکار پس از آزادی از زندان در یک حرکت نمادین و خیرخواهانه تعدادی از لباسها و کتابخانه شخصی و برخی وسایل دیگر را به سوریه فرستادند! این کجا و روحیه تفرقه غلات عصر کجا که حتی زندانها را به مکانی برای جنگ و درگیری با دوستان خود کرده و آبروی اهل سنت را ریختهاند...
انواع اقامت در خارج از دارالاسلام به اعتبار حکم تکلیفی
انواع اقامت در دارالکفر بسته به مقاصد و نیات به 5 نوع اقامت واجب، مستحب، مباح،مکروه و حرام تقسیم میشود.
اقامت واجب حالتی است که مقیم شدن در بین کفار مصلحت مهمی را برای اسلام و مسلمانان داشته باشد.اگر اقامت در بین کفار سبب محقق شدن یکی از مقاصد مهم شریعت مانند امربه معروف و نهی از منکر گردد، در این حالت بر مسلمانان واجب است که جهت دستیابی به این مصلحت در دارالکفر مقیم شوند. همچنین زمانی که کثرت مسلمانان در بلاد غیراسلامی سبب به رسمیت شناخته شدن دین اسلام شده و حقوق و مزایای لازم برای مسلمانان آن بلاد فراهم شود، در این حالت بر مسلمانان واجب است که جهت افزایش نفوذ اسلام از هجرت خودداری کنند.[3]
همچنین امام بغوی در مغنی المحتاج (6/55 )و امام ماوردی در الحاوی الکبیر( 14/104 ) به بیان مواردی از اقامت واجب اشاره کردهاند.
اقامت مستحب ،ابن تیمه در مجموع الفتوی 27/ 39 میگوید: اگر مسلمانان مقیم در دارالکفر هم توانایی اظهار دین و هم توانایی انجام امور خیر را داشته باشند، بهتر از این است که در دارالاسلام بمانند و فقط توانایی اظهار دین را داشته باشند.
اقامت مباح، ابن کثیر در تفسیر خود 2/390 در تفسیر مربوط به آیه سوره نساء میفرماید: مسلمانانی که به دلایلی مانند مریضی،پیری، ضعف زنان و فرزندان از هجرت به دارالاسلام عاجز باشند میتوانند در دارالکفر بمانند.
اقامت مکروه، اگر کسی با هجرت از دارالکفر توانست مسلمانان را یاری کند در این حالت هجرت او بر اقامت بین کفار اولویت دارد.( رأی امام ماوردی)
اقامت حرام، امام ابن حزم میفرماید: اگر مسلمانی در دارالکفر به خدمت کفار یا کتاب آنان درآید چنین شخصی کافر محسوب میشود. (المحلی، 12/126)
از آنچه که در مقاله بالا عنوان شد واهی بودن شبهات غلات به خوبی مشخص شد. اما در اینجا و به عنوان اقامه حجت بر آنان میگوییم که شما که ماموستا را به ماندن در دارالکفر متهم میکنید، حتماً از ماموستا میخواهید که به سرزمین خلافت واهیتان هجرت کند؟[4]
سرزمینی که افرادی تندرو و غالی اداره آن را برعهده گرفتهاند و امان مسلمانان در آن ممکن نیست. سرزمینی که جماعتهای منهجی و اصیل را که چندین سال همراهشان منطقه سنی نشین به جهاد علیه آمریکا مشغول بوده را از موصل اخراج و در نهایت به ادلب روانه کردهاند!
سرزمینی که روح تکفیر به حدی رسید که علاوه بر حلال ساختن خون عوام مسلمانان، به مرکزی برای ترور و ازبین بردن رهبران و جماعتهای اسلامی تبدیل شد.
سرزمینی که نه تنها به مخالفان بلکه به موافقان، امرا و قاضیهای خود نیز رحم نکرد و یا آنان را در زندانهای مخوف به قتل رساند یا اینکه در حلقات درس مساجد ترور کرد!
ماموستا را به چه سرزمینی فرامیخوانید ای غالیان زمان؟ !
اکنون که بیش از گذشته فساد منهجتان و ضعف عملکردتان برای مسلمانان آشکار شده است از خداوند متعال میخواهیم این فتنهی شما را از بین برده و اهل توحید و جهاد اتحاد و برادری خود را پس از هلاکتان بیابیند.
[1] در مبحث مربوط به دارالاسلام و دارالکفر یکی از فرقههایی که دچار گمراهی شدهاند مرجئهها و مدخلیها میباشند، که با تعریفی که فقهای اسلام ارائه کردهاند، مخالفت نمودهاند. که در این رساله مجال رد و نقد آنان ممکن نیست.
[2] حقیقتاً پاسخ دادن به شبهه این افراد در خصوص اقامت ماموستا کریکار در دارالکفر در اینجا به پایان میرسد، چراکه در هر صورت امکان هجرت برای ایشان وجود ندارد. و هیچ کدام از فقها و علمای اسلامی مسلمانی که را امکان هجرت برای وی ممکن نیست را نه تنها تکفیر نکردهاند بلکه وی را معذور نیز دانستهاند. ماموستا علاوه بر آنکه حق تابعیت نروژی از ایشان سلب شده ، 15 سال است از تمامی حقوق بشری خود محروم ماندهاند، تا جائیکه امکان باز کردن حساب بانکی برای وی ممکن نبوده و پول مقالاتی را که برای برخی شبکهها همچون الجزیره نوشته است، به ایشان برگردانده نشده است. اما این غلات تکفیر از ماموستا میخواهند که این کشور را ترک کند! بحث دیگری که مطرح هست کشوری که ماموستا به آن برگردد چه کشوری است؟ کوردستان عراق که رهبران احزاب سکولار به خون ماموستا تشنه هستند؟ ایران که خود ماموستا را به اروپا و آمریکا تحویل داد؟ عربستان سعودی که حتی با وساطتت شیخ بن باز اجازه رفتن به حج را به ماموستا نداد؟ سرزمینهای تحت سیطره تنظیم دوله که به برادران خود رحم نکرد و آنان را از دم تیغ گذراند؟ ماموستا به چه جایی هجرت کند؟ بهرحال آب در هاون کوبیدن است بحث با این غلات!
[3] یکی از مصیبتهای اصلی این خوارج کم علمی و بی اطلاعی آنها از اقوال علما میباشد. همچنان که آمده است بعضی از صورتهای اقامت در دارالکفر واجب است، پس چگونه ای خارجی واجب خداوندی را کفر میدانی؟
[4] که البته آنجا را هم به فساد کشیدهاید و بین صفوف تنظیم دوله هم تفرقه ایجاد کردهاید! دور از انصاف است که تمامی اعضای این جماعت را به یک دید نگاه کنیم. اما متاسفانه جریان غالی توانسته تا حد زیادی مراکز رهبری این تنظیم را در دست خو بگیرد.