تعریف مجاز:
هر لفظی که از معنای موضوع له، دور گردد.
وجود مجاز در زبان عربی و نصوص:
در مورد وجود یا عدم وجودِ مجاز در زبان عرب و بهویژه نصوص، اختلاف وجود دارد. جمهور اصولیان بر این دیدگاه هستند که هم در زبان عربی و هم در نصوص شرعی، مجاز وجود دارد. آنها میگویند: بر وجود مجاز در قرآن، هیچ ایراد و اشکالی وارد نمیشود؛ زیرا قرآن با اسلوب زبان عرب آمده و عرب به حقیقت و مجاز، تکلم کرده است. این گروه برای دیدگاه خود به دلایل متعدد و آیاتی از قرآن کریم احتجاج میکنند که مجاز در آن واقع گردیده است و ما به دو مورد از آن اشاره میکنیم:
الف- آیه « وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى»
ب- «جِدَاراً يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ» (ارادهی عمل را به دیوار، که بیجان و بیاراده است، نسبت داده است)
اختلافی که در این زمینه بین اصولیان وجود دارد، لفظی است؛ زیرا کسانی مانند اسفرایینی و ابن تیمیة که وجود مجاز در لغت را انکار کردهاند، میگویند:: تعبیری که گروه مقابل، آن را مجاز میدانند، اسلوبی از اسالیب زبان عرب است و عرب آن را مجاز نگفته است. یعنی عرب در تعبیرات خود، کلام را به حقیقت و مجاز، تفکیک نکرده است. در حقیقت، اعتراض آنها به تقسیمبندی است. اما جمهور، میگویند مجاز در لغت و نصوص، وجود دارد و ما چون میخواهیم این اسلوب را به ذهن نزدیک کنیم، کلام را به دو بخش حقیقت و مجازی تقسیم کردهایم.
اقسام مجاز:
برخی از اصولیان چهار قسم را برای مجاز، ذکر کرده اند: مجاز به افزودن، کاستن، نقل و استعاره.
1.مجاز با افزودنِ یک لفظ؛ مانند آیهی «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ». بسیاری از اصولیان، این آیه را مجاز بهحساب نمیآورند.
2.مراد از مجاز به نقصان (یا کاستن)، حذف است. یعنی لفظی که در کلام بوده، حذف گردیده و سپس در تقدیر گرفته شده است؛ مانند «وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا» که واژهی «اهل» از آن حذف شده است. بسیاری از علما این مورد را هم از اقسام مجاز نمیدانند.
3.مراد از مجاز به نقل این است که لفظ از حمل بر معنای اصلی، منع شده و به یک معنی جدید انتقال یافته است. برای مثال، لفظ «جعفر»، در اصل به معنی رود و جویبار کوچک است، اما به هنگام اسمگذاری، به این معنا توجه نشده است. یا اطلاق لفظ «غائط» بر چیزی که از انسان خارج میگردد (مدفوع)؛ چه آنکه غائط، در لغت عرب بر مکان مخفی و چاله، اطلاق میشود.
4. مجاز به استعاره؛ مانند آیه «جِدَاراً يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ». در این آیه ارادهی سقوط و افتادن که از صفات موجودات زنده است، به دیوار نسبت داده شده است.