فطرت - عقل - احساس
در سخن گفتن با کسانی که مومن نیستند مثل ملحدان و امثال آنها، نمیتوان با خطاب شریعت با آنان هم سخن شد، زیرا در این صورت پاسخ آنها نپذیرفتن و قبول نکردن میباشد، بنابراین در سخن با آنها در مورد وجود الله متعال، باید دلایلی غیر از دلایل شرع را مطرح نمود که منحصر در سه مورد ذیل میباشند:
دلایل فطرت - دلایل عقل - دلایل حسی
1. دلایل فطری بر وجود الله متعال
هر مخلوقی با ایمان به خالق آفریده شده است؛ بدون اینکه در این مورد تفکر نموده و اندیشیده باشد یا چیزی آموخته باشد؛ و از مقتضای این فطرت به سوی دیگری روی نمیگرداند مگر اینکه کسی قلبش را متوجه شبهاتی کند که سبب روی گردانی وی از این فطرت گردد؛ رسول الله ح فرمودند: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ، أَوْ يُنَصِّرَانِهِ، أَوْ يُمَجِّسَانِهِ»: «هر نوزادی بر فطرت متولد میشود اما این پدر و مادرش هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می کنند». به روایت بخاری و مسلم
و نمی فرماید: «أَوْ یُسْلِمانه = یا او را مسلمان می کنند» چون فطرتا مسلمان است و به توحید اقرار و اعتراف دارد؛ الله عزوجل میفرماید: ﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ﴾ [الروم: 30] «[ای پیامبر،] حقگرایانه و خالصانه به این دین روی آور. [این آیین پاک،] اسلام است که الله فطرت مردم را بر اساس آن سرشته است. هیچ تغییری در آفرینشِ الله نیست. این است [راه راست و] دین استوار».
یکی از دلایل فطرت این است که انسان در وضعیت اضطراری به الله متعال پناه میبرد؛ چنانکه وقتی دچار اندوهی میشود یا خطری او را محاصره میکند، الله عزوجل را به فریاد میخواند و از او کمک میجوید؛ الله متعال این مساله را در چندین جا از کتابش ذکر نموده است:
-﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰكُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ كَفُورًا﴾ [الإسراء: 67] «و آنگاه که در دریا گزندی به شما میرسد، هرکس را [به حاجتخواهی] مىخوانید، ناپدید [و فراموش] مىگردد مگر [ذات پاکِ] او؛ اما وقتی شما را [از خطر مرگ] رهاند و به خشکی رساند، [از عبادت الله به یگانگی] رویگردان مىشوید؛ و انسان همواره ناسپاس است».
-﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ﴾ [العنكبوت: 65] «وقتی [مشرکان] در کشتی سوار میشوند، الله را با اخلاص میخوانند؛ اما چون آنان را به خشکی میرسانَد و [از خطرِ غرقشدن] میرهانَد، آنگاه [باز هم] شرک میورزند».
و این دلیل فطرت است؛ و از چنان قوتی برخوردار است که کسی نمیتواند آن را نادیده گرفته و بدان اهمیت ندهد؛ چراکه انسان در درون خود ضرورت توجه به سوی الله در سختیها و مصیبتها را احساس میکند بیآنکه کسی او را متوجه این مهم نماید؛ زیرا این همان فطرتی است که الله متعال انسان را با آن خلق کرده است.
بنابراین اگر انسان رها گردد و فطرتش به سوی غیر از پروردگارش منحرف نشود، در جلب منافع و دفع ضرر و زیان به سوی الله روی میآورد و در تعبد و خضوع و فروتنی نیز به الله رو میکند.
2. دلیل عقل
این دلیل میگوید: هر مخلوقی باید خالقی داشته باشد؛ و این حقیقتی است که هرکس از عقلی سالم برخوردار باشد، تسلیم آن میباشد.
وقتی بادیهنشینی از وجود الله سوال میشود، با استدلال به عقل و نظر فطری میگوید: پشکل بر شتر دلالت میکند و جای پا بر کسانی که مسیر را طی کردهاند، حال آسمان دارای برجها و زمین دارای درهها و دریاهایی با امواج خروشان بر الله باریک بین آگاه دلالت نمیکند؟
براستی چه استدلال زیبایی و چه منطق و بیان شگفتی.
روایت شده برخی از ملحدان از عالمی خواستد با وی در مورد وجود الله مناظره کنند؛ و وقتی را برای این مهم مشخص کردند؛ و عالم مذکور عمدا کمی تاخیر کرد؛ وقتی نزد آنها رفت و از وی در مورد سبب تاخیرش پرسیدند، گفت: بین من و آمدنم نزد شما رودی مانع شد و وسیلهای نیافتم که مرا نزد شما منتقل کند؛ تا یک کشتی بدون ناخدا آمد که کسی آن را کنترل نمیکرد، پس سوار آن شدم و نزد شما آمدم؛ این بود که ملحدان به داد و فریاد افتادند که: این چه حرفی است که میزند؟!!
عالم مذکور به آنها گفت: شما انکار میکنید که این جهان خالقی دارد، با این همه مرا تصدیق نمیکنید که کشتی بدون ناخدا بوده است! بنابراین به حق اعتراف نموده و اقرار نمودند.
قرآن کریم نیز به این مساله پرداخته است؛ الله متعال میفرماید: ﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ * أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ﴾ [الطور: 35-36] «آیا آنان از هیچ آفریده شدهاند یا خود آفرینندهی خویشند؟ آیا آنان آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ [نه،] بلکه آنان یقین ندارند [که الله آفرینندهی مطلق است]».
و فقط دو احتمال وجود دارد و احتمال سومی در این زمینه متصور نیست:
1. یا اینکه این خلق بدون خالق است؛ که این مساله از نظر عقلی محال است؛ چون باید مخلوق خالقی و ساخته شده سازندهای داشته باشد؛ چراکه عدم چیزی نمیآفریند.
2. یا اینکه آنها خود خویشتن و آسمانها و زمین را آفریدهاند؛ این دیدگاه نیز محال است؛ چون هیچکس ادعا نکرده که خود را خلق کرده و آفریده است چه برسد به اینکه مدعی شود خلق آسمانها و زمین کار او بوده است.
بنابراین نتیجه این میشود که جهان به وجود آورنده و خالقی دارد که الله پروردگار جهانیان است.و این دلیل در نهایت قوت و بیان است؛ به همین علت است که وقتی جبیر بن مطعم س آن را میشنود میگوید: «نزدیک بود قلبم به پرواز درآید». به روایت بخاری
مثال دیگر مناظره بین مومنی فقیه و ملحدی حیران میباشد:
ملحد مذکور به مومن میگوید: تو به وجود الله ایمان داری؟ مومن میگوید: بله؛ و تردیدی در این زمینه ندارم. ملحد میگوید: آیا او را دیدهای؟ مومن میگوید: نه؛ ملحد میگوید: آیا چیزی از او شنیدهای؟ مومن پاسخ میدهد: نه؛ ملحد میگوید: آیا او را بوییدهای یا لمس کردهای؟ مومن میگوید: نه؛ آنگاه ملحد میگوید: پس چگونه به او ایمان داری؟
مومن فقیه به ملحد میگوید: تو عاقلی؟ ملحد میگوید: بله؛ مومن میگوید: آیا عقلت را دیدهای؟ ملحد میگوید: نه؛ مومن میگوید: آیا چیزی از آن شنیدهای؟ ملحد پاسخ میدهد: نه؛ مومن میگوید: آیا او را بوییدهای یا لمس کردهای؟ ملحد میگوید: نه؛ مومن میگوید: پس چگونه گمان میکنی عاقلی؟!
یکی دیگر از دلایل عقل، تفکر و تامل است.
هرکس در بلندی و وسعت این آسمانها و ستارگان درخشان بزرگ و کوچکِ متحرک و ثابتی که در آنها وجود دارند، تامل نموده و بیندیشد و حرکت آنها در محورشان را در هر شبانه روز به نظاره بنشیند و اینکه هریک مسیر مخصوص به خود را دارند؛ و همچنین به دریاها بنگرد که از هر سو زمین را در بر گرفتهاند؛ و کوههایی که در زمین مستقر شده تا آن را نگه دارند و ساکنانش در آرامش باشند، با همهی اشکال و رنگهای مختلفی که دارند، به حقیقت وجود خالقی بزرگ و با عظمت اعتراف میکند. چنانکه الله متعال میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِيضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٞ * وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ كَذَٰلِكَۗ إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ﴾ [فاطر: 27-28] «و از کوهها [نیز رگهها و] راههایی سفید و قرمز و كاملاً سیاه [آفریدیم] که رنگهایش گوناگون است؟ و همچنین از انسانها و جنبندگان و چارپایان [نیز مخلوقاتی آفریدیم که] رنگهایش گوناگون است. به راستی، از [میانِ] بندگان الله، تنها دانایان [هستند که به صفات و احکام الهی آگاهی دارند و] از او میترسند. بیتردید، الله شکستناپذیرِ آمرزنده است».
همچنین رودهایی که از مکانی تا مکانی جهت منافع بندگان جاری هستند و حیوانات متنوع و گیاهان مختلف که در طعم و شکل و رنگ با یکدیگر تفاوت دارند؛ با اینکه از خاک و آب یکسانی برخوردارند. همهی اینها بیانگر وجود خالق و قدرت عظیم و غیر قابل وصف و حکمت و رحمتش نسبت به آفریدگانش و لطف و احسان او به آنها میباشد که معبود بر حقی و پروردگار راستینی جز او نیست که به او توکل میکنم و به سوی او روی میآورم.
الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡكِ ٱلَّتِي تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَيۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ﴾ [البقرة: 164] «براستی در آفرینش آسمانها و زمین و گذرِ شب و روز و کشتیهایی که برای بهرهبرداریِ مردم در دریا روانند و آبی که الله از آسمان نازل نموده است که با آن زمین را پس از خشکی و خزانش زنده کرده و انواع جنبندگان را در آن پراکنده است و [همچنین] در تغییر مسیرِ بادها و ابرهایی که در میان آسمان و زمین به خدمت [انسان] گماشته شدهاند، برای کسانی که میاندیشند، نشانههایی [از قدرت پروردگار] است».
و چون امام شافعی از وجود خالق و صانع سوال شد، فرمود: «این برگ توت است که مزهی آن یکی است، کرم از آن میخورد و ابریشم تولید میکند، زنبور از آن میخورد و عسل تولید میکند، گوسفند و شتر و چهارپایان از آن میخورند و پشکل و سرگین پس میاندازند و آهو از آن می خورد و مسک تولید میکند، همهی اینها درحالی رخ میدهد که برگ توت یک چیز است».
3.دلیل حسی
دلایل حسی بر وجود الله متعال به دو صورت میباشند:
1.اجابت شدن دعا کنندگان و کمک خواهان و درماندگان
در حال و وضع کسانی تامل کنید که در شرایط اضطراری و مهلک و در شرف خطرهایی در خشکی و دریا و جو قرار گرفتهاند و همچنین کسانی که سخت گرفتار مشکلات و بیماریها و درد و رنجها شدهاند، ببینید چگونه این موارد باعث شده با اظهار عجز و نیاز و فقر و درماندگی به پروردگار و معبودشان پناه بیاورند؛ و الله متعال دعاهایشان را اجابت نموده و سختی و مشکلاتشان را برطرف نموده و نیازهایشان را رفع کرده است.
و الله متعال این مساله را دلیل صریحی بر وجود خود شمرده و میفرماید: ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ﴾ [النمل: 62] «[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که [دعای] درمانده را ـ وقتی او را بخواند- اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد و شما را جانشینان [پیشینیان در] زمین قرار میدهد؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ چه اندک پند میگیرید!.
و تردیدی نیست که اجابت شدن دعای پیامبران و صالحان و برطرف شدن سختیهای آنان از بزرگترین دلایل بر وجود الله عزوجل میباشد.
واقعیت سرشار است از مواردی که دعای دعا کنندگان اجابت شده و درماندگان یاری شده اند که همگی دلالتی قاطع بر وجود الله متعال دارند؛ الله متعال میفرماید: ﴿وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ﴾ [الأنبياء: 76] «و نوح را [یاد کن] هنگامی که پیشتر [از سایر پیامبران، ما را] ندا داد؛ ما [نیز دعای] وی را اجابت کردیم».
و الله متعال میفرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾ [الأنفال: 9] «[روز بدر را به یاد آورید؛] آنگاه كه از پروردگارتان فریادرسى [و یارى] مىخواستید و او [درخواستِ] شما را پذیرفت».
و همچنان و همواره تا امروز اجابت دعای دعا کنندگان برای کسی که صادقانه به الله متعال پناه بیاورد و با شروط آن به درگاه وی روی بیاورد، امری مشهود است.
2. معجزات پیامبران
معجزات پیامبران که مردم شاهد آنها بودهاند یا آنها را شنیدهاند، برهانی قاطع بر وجود کسی است که آنها را فرستاده است؛ چون اموری خارج از توان بشر بودهاند که الله متعال توسط پیامبران جاری نموده تا به این وسیله آنها را تایید نموده و یاری دهد.
مثال آن، معجزهی موسی علیه السلام میباشد، زمانی که الله متعال به وی امر میکند: «عصایت را به دریا بزن» و او چنین میکند و در اثر آن دوازده راه خشکی باز میشود که آب در بین آنها همچون کوهها میباشند؛ آنجا که الله متعال میفرماید: ﴿فَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاكَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرۡقٖ كَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِيمِ﴾ [الشعراء: 63] «به موسی وحی کردیم: عصایت را به دریا بزن؛ [هنگامی که عصایش را زد، نیل] شکافته شد و هر بخشی [از آن،] همچون کوهی بزرگ گشت».
مثال دوم معجزهی عیسی علیه السلام میباشد که مردگان را زنده میکرد و به اذن الله آنها را از قبرهایشان بیرون میکرد؛ الله متعال در این مورد میفرماید: ﴿وَأُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ [آل عمران: 49] «به فرمان الله مردگان را زنده میکنم». و الله متعال میفرماید: ﴿وَإِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِي﴾ [المائدة: 110] «و آنگاه كه مردگان را به فرمان من [زنده از قبر] بیرون مىآوردى».
مثال سوم یکی از معجزات پیامبرمان میباشد؛ زمانی که قریش از وی معجزهای خواست، به سوی ماه اشاره کرد که به دو نیم تقسیم شد و مردم آن را مشاهده نمودند؛ الله متعال در این مورد میفرماید: ﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ * وَإِن يَرَوۡاْ ءَايَةٗ يُعۡرِضُواْ وَيَقُولُواْ سِحۡرٞ مُّسۡتَمِرّٞ﴾ [القمر: 1-2] «قیامت نزدیک شد و ماه [از هم] شکافت. اگر [کافران] معجزهای ببینند، روی میگردانند و میگویند: [این] جادویی [باطل و] زودگذر است».
و از این قبیل است آنجا که الله متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِيبُونَ﴾ [الصافات: 75] «نوح به درگاه ما دعا کرد و [ما] چه نیکو اجابتکننده بودیم!».
همچنین الله متعال در مورد نوع علیه السلام میفرماید: ﴿فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ * فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ﴾ [القمر: 10-11] «تا آنجا که او پروردگارش را خواند [و گفت]: من مغلوب شدهام؛ پس یاریام فرما [و از آنان انتقام بگیر]. ما نیز درهاى آسمان را براى [ریزشِ] رگبارى سیلآسا گشودیم».
و الله متعال در مورد یونس میفرماید: «﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ * فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَكَذَٰلِكَ نُۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [الأنبياء: 87-88] «و [یاد کن از] ذوالنون [= یونس] آنگاه که خشمگین [از میان قومش] رفت و چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمیگیریم [و به خاطر این کار مجازاتش نمیکنیم]؛ [وقتی ماهی او را بلعید] در تاریکیها ندا داد که: [پروردگارا،] هیچ معبودی [بهحق] جز تو نیست. تو منزّهی. بیتردید، من از ستمکاران بودهام. دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه نجات دادیم و مؤمنان را [نیز] اینچنین نجات میدهیم».
بنابراین آیات و نشانههای محسوسی که الله متعال جهت تایید پیامبرانش و یاری آنها نمایان نموده و اظهار میکند، دلالتی قطعی بر وجود الله متعال دارند.