از ابن عباس رضي الله عنهما روایت است که گفت: از عمر شنیدم که بالاي منبر مي گفت: شنيدم كه نبي اكرم - صلى الله عليه وسلم - فرمود: «لاَ تُطْرُونِي كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ فَقُولُوا: عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ» رواه البخاری.
نبي اكرم - صلى الله عليه وسلم - فرمود: «در مدح و ستايش من، افراط نكنيد آنطور كه نصاري دربارة عيسي بن مريم، افراط كردند. همانا من، بندة خدا هستم. پس بگوييد: بندة خدا و فرستادة او».
شرح مفردات:
(لا تطرونی) الإطراء: همان افراط در مدح و تجاوز از حد در این باره است، قیلی گفته است که اطراء مدح باطل و دروغ است.
(کما أطرت النصاری ابن مریم) یعنی: همان ادعای ایشان که عیسی علیه السلام دارای مقام الوهیت و فرزندی خداست.
(إنّما أنا عبده، فقولوا عبدالله و رسوله) یعنی: مرا با این الفاظ توصیف نمایید همانگونه که پروردگارم مرا چنین خطاب نموده است، بگویید: عبدالله و رسول الله.
شرح اجمالی حدیث:
رسول الله صلی الله علیه و سلم بر توحید الله متعال حریص بوده و از شرک امتش همانگونه که امتهای پیشین در آن گرفتار آمدند ترس داشت، پس امتش را از غلو در مورد خودش و تجاوز از حد در مدحش به نسبت اوصاف و افعال خاص الله متعال بر حذر داشت، همانگونه که نصارای در مورد مسیح اوصافی الهی را بیان نموده و او را دارای الوهیت و فرزند الله پنداشتند، پس در شرک واقع شدند همانگونه که الله متعال میفرماید: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ» مائده:72
بيگمان كساني كافرند كه مي گويند: (خدا در عيسي حلول كرده است و) خدا همان مسيح پسر مريم است. (در صورتي كه خود) عيسي گفته است: اي بني اسرائيل ! خداي يگانه اي را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است. بيگمان هر كس انبازي براي خدا قرار دهد، خدا بهشت را بر او حرام كرده است (و هرگز به بهشت گام نمي نهد) و جايگاه او آتش (دوزخ) است. و ستمكاران يار و ياوري ندارند (تا ايشان را از عذاب جهنّم برهاند).
بلکه رسول الله فرموده مرا به بنده و مقام رسالت توصیف نمایید همانگونه که الله متعال مرا چنین توصیف نموده است و در مورد من از مقام عبودیت به مقام الوهیت یا ربوبیت تجاوز ننمایید هانگونه که نصارای چنین نمودند پس به سبب چنین عملی کافر شده و گمراه شدند، زیرا حق انبیا همان عبودیت و مقام رسالت است، اما الوهیت تنها سزاوار الله متعال است.
در این حدیث رسول الله ایشان را از مدح باطل نهی نموده، اما توصیف به آنچه الله در حق ایشان ارزانی داشته حقی واجب بر هر کسی است که رس.ل الله بر او از مخلوقات مبعوث شده است مانند توصیف خود ایشان در حق خودش: «أَنَا سَيِّدُ وَلَدِ آدَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَأَوَّلُ مَنْ يَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ وَأَوَّلُ شَافِعٍ وَأَوَّلُ مُشَفَّعٍ» رواه مسلم.
«من روز قيامت سرور فرزندان آدم و اولين كسي هستم كه قبرش شكافته مي شود و اولين شفاعت كننده و اولين كسي هستم كه شفاعتش پذيرفته مي شود».
نکته: سد ذرائعی که منجر به شرک الله متعال میشوند، شرک به الله چون از بزرگترین گناهان و ظالمترین ظلم هاست، و گناهی است که الله متعال آن را نمیآمرزد، و بهشت را بر صاحبش حرام گردانده و جایگاهش آتش است، پس با این درجه از خطر رسول الله صلی الله علیه و سلم از آن بر حذر نموده و هر وسیلهای که منجر به آن شود را منع نموده است، از این قبیل است اطراء و غلو به غیر حق.
فوائد حدیث:
1- تحذیر از غلو و اسراف در مدح و تجاوز از حد و مدح باطل.
2- کفر مسیحیان به سبب غلوشان در مورد مسیح بود، و اینکه ادعا نمودند که مسیح پسر الله یا خود الله است _ تعالی الله عن قولهم علوّا کبیرا _ تا این عقیده منجز به تحریف کتاب مقدس گشت، تا با مطالب تحریف شده بر صحت گمانهای باطل خودشان استدلال جویند.
3- کسی که شخصی را بیشتر از حقش رفعت دهد و او را از حد و اندازهاش بالاتر پندارد که در حقیقت اینطور نباشد او تجاوزپیشه و گناهکار است؛ زیرا اگر این برای کسی جایز بود برترین مخلوقات به این پیامبرمان است که بدان اولویت دارد، بلکه واجب این است که هر شخصی را منزلتی دهد که الله متعال بدو اعطا نموده است، و به غیر آن تجاوز ننماید.
4- نسبت عیسی علیه السلام به مریم دوری پنداشتن او از الوهیت و تأکیدی بر بشر بودن اوست و اینکه او عبدالله و رسول خداست.
5- اشرف مقامات همان مقام عبودیت است، الله متعال در مورد اسراء گوید: «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ» تسبيح و تقديس خدائي را سزا است كه بنده خود (محمّد پسر عبدالّله) را در شبي از مسجدالحرام (مكّه) به مسجدالاقصي (بيت المقدّس) برد. و الله متعال میفرماید: «وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ» (به من وحي شده است كه) چون بنده خدا (محمّد) بر پاي ايستاد (و شروع به نماز و خواندن قرآن در آن كرد) و به پرستش خداوند پرداخت.. و فرموده: «فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى» پس جبرئيل به بنده خدا (محمد) وحي كرد آنچه مي بايست وحي كند. و فرموده: «وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا» اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم ، دچار شكّ و دودلي هستيد.
و با این اوصاف رسول الله صلی الله علیه و سلم مستحق مقدم بودن بر مردم در دنیا و آخرت است؛ تا جایی که در روز قیامت وقتی که مردمان از او درخواست شفاعت کنند گوید: « ائتوا إلي محمّد، فإنه عبد غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر» این حدیث را ابن حبان روایت کرده و ارناووط آن را صحیح دانسته است.
عيسي (علیه السلام) به آنان مي گويد: پيش محمّد (صلی الله علیه و سلم) برويد، چون او بنده اي است که خداوند گناهان گذشته و آينده اش را بخشوده است.
6- جمع بین دو صفت عبد و رسول بودن برای دفع افراط و تفریط و غلو است، الله متعال شیخ محمد بن عبدالوهاب را بیامرزد گوید: «رسول الله صلی الله علیه و سلم عبدی است که پرستش نمیشود، و رسولی است که تکذیب نمیشود، بلکه اطاعت میشود و از مورد تبعیت قرار میگیرد» و این همان مقتضای شهادت محمد رسول الله است، و معنايش همانطونه كه شيخ رحمه الله گوید این است که: شهات محمد رسول الله مقتضایش اطاعت ایشان در اوامر، تصدیق ایشان در اخبار و پرهیز از آنچه نهی نموده و فقط با معیار شرع به عبادت الله پرداخته شود.
نکته: مدح مذموم رسول الله صلی الله علیه و سلم همانی است که از حد تجاوز نماید و مدح کننده در محظوری واقع شود که الله و رسول بدان راضی نیستند، از این جمله است قول بوصیری در برده:
یا أکرم الخلق ما لی من ألوذ به سواک عند حدوث الحادث العمم
ترجمه: اي گراميترين مخلوقات غير از تو براي من كسي نيست كه در هنگام بوجود آمدن حادثه همه گير به او پناه برم.
معناي که این بیت مشتمل بر آن است جایز نیست که برای غیر الله به کار برده شود، و تنها الله متعال مستحق آن است، اوست که بدو پناه برده میشود و به ریسمان او چنگ زده میشود نه محمد صلی الله علیه و سلم و دیگران.