ماموستا کریکار در خاطراتش رویدادی را تعریف می کند که نشان دهنده ی نوع نگاه افراد ( بهاصطلاح) ملیگرای کُرد ساکن اروپا در قبال آوارگان هموطنشان است.
"بحث با یک انتخابات آغاز میشود... انتخابات جامعه کُردهای مقیم اروپا که افراد ساکن نروژ مشارکت بیشتری در این محفل داشتند. قدر الهی بر این بود که من (ماموستا کریکار) نیز خود را برای انتخاب رئیس این شورا کاندید کنم و توانستم بیشترین تعداد رای را بدست آورده و بهعنوان رئیس جامعه کردهای مقیم اروپا انتخاب شوم. حتی با حضور پررنگ افرادی که سلایق مختلف سیاسی و فکری ازجمله افکار بیدینی و مارکسیستی و... داشتند، و همچنین حضور طیفهای سیاسی مختلف ملیگرای کردی ازجمله احزاب پارتی، یکیتی، حزب شیوعی سوریه و احزاب کردستانهای روژهه لات و روژئاوا و طرفداران پ ک ک مسئولیت این جامعه بر عهده من افتاد. کار اصلی این شورا راهنمایی و کمک به کردهایی بود که از دیارشان آواره سرزمینهای اروپایی شده بودند. هدف این بود که بتوانیم زیر نام ملیگرایی به این هموطنان کمکی کرده باشیم.”
ماموستا در ادامه می گوید: ”من بهعنوان رئیس این اتحادیه باید هماهنگیهای لازم و جمعآوری کمک و تنظیم کردن امور را بر عهده میگرفتم ... قرار بر این بود که اعضای اصلی هرماه مبلغ ناچیزی برای کمک به این آوارگان بپردازند و من نیز بهعنوان عضو اصلی کنگره، این مبالغ جمع آوری شده را در امور انسان دوستانه و کمکهایی در قالبهای مختلف در اختیار این افراد بگذارم... مبلغی که اگر هر یک از این اعضا 50 کرون (5 دلار تقریباً) میپرداختند گرهی کور این بیچارگان بهراحتی باز میشد. مبلغی که در مقایسه با پشتوانه مالی قوی احزاب این افراد به هیچ وجه زیاد محسوب نمی شد. اما من هرماه باید چندین بار به این اعضا زنگ میزدم و یادآوری میکردم که مبلغ خود را بهحساب اتحادیه واریز کنند اما دریغ... باآنهمه حس ملیگرایی دروغینی که برای خودساخته بودند، به پرداخت این مبلغ کم هم راضی نبودند. حتی با این وجود هر زمان بحث از ملیت و قومیت گرایی پیش میآمد با حرفهای درشت خود، گوش فلک را کَر میکردند .
این درحالی بود که جوانی مسلمان اهل کشور اندونزی که حتی زبان عربی را هم به درستی متوجه نمیشد، هر ماه به موسسه سر میزد و مبلغ 1000 کرون (20 برابر هرکدام از اعضای کرد زبان!) پرداخت میکرد. تنها به خاطر اینکه من امام جماعت مسجد بودم این پول را به دستم میرساند تا درراه خیر و کمک به آوارگان کردستانی صرف کنم. خدا را شاهد میگیرم برادری مسلمان اهل لبنان بدون اینکه با او تماسی گرفته شود، ماهیانه 130 دلار بهحساب موسسه واریز میکرد درحالیکه این جوانمردان مسلمان، ملیت برایشان اهمیتی نداشت !”