ماموستا کریکار (در سال 2006 )، سکولارهای کورد مردم را فریب میدهند که گویا غرب میخواهد برای ما دولت تشکیل دهد، در حالی که به نفع غرب نیست یک دولت ضعیف در میان دولتهای همسایه قدرتمند تشکیل شود.
پس از الغای خلافت عثمانی و تغییر یافتن نقشهی منطقه هرچند افرادی مثل چرچیل متمایل بودند که کوردها هم مثل سایر اقوام دارای دولت باشند، اما فکر غالب در میان سیاستمداران اروپایی اداره کوردها همانند بلوچها در هندوستان بود که با استفاده از سران طائفهها اداره شوند. یکی از سیاستمداران غربی در خصوص کوردستان میگوید: "چگونه برای مردمی دولت تشکیل دهیم که در آن همه ضد همه هستند!" این تفکر کنونی رهبران آمریکا نیز هست.
پس باید گلایه اصلی را متوجه خودمان کنیم که نتوانستهایم روی منافع مرددمان مشترک باشیم. رهبران ترکیه در چندین دوره از افکار لیبرالی و چپی تا اسلامیگری کنونی اردوغان همگی روی منافع ملی ترکیه متفق هستند.
کوردهایی که تا سال 1900 میلادی توانستند امارتهای کوردی تشکیل دهند ، افرادی همانند بدرخان ، شیخ عبیدالله نهری که در کنار سلطان عبدالحمید و شریف مکه به عنوان کاریزماتیک ترین شخصیتهای جهان اسلام شناخته میشدند و میرمحمد رواندوز چگونه با افرادی همانند جلال طالبانی قابل قیاس هستند؟!
در صد سال گذشته جنبش سکولاریسم کوردی که در مقابل دین و فرهنگ مردم به تنهایی ایستادهاند ، چه نتایجی برای کردستان درپی داشته است؟. پشت بستن به نیروهای اشغالگر آمریکایی باعث پیروزی مردم ما میشود؟! آیا ما باید به غرب دلخوش باشیم؟؟ ( این سخنرانی نزدیک 12 سال پیش گفته شده است.)
اگر رهبران سکولاریسم کورد ، دیدی تاریخی و نگاهی استراتژیک داشتند باید میدانستند که اطمینان به نیروهای خارجی تنها و تنها برای آنان پشیمانی به بار خواهد آورد!
پس از جنگ چالدران در 1514 میلادی ، تا چهارصد سال بعد از ان در پیمان سایکس-پیکو ، کوردها به راحتی به بخشهای دیگر میرفتند اما پس از ان سکولارها بودند که به محکم شدن این مرزها کمک کردند در حالی که قوم بلوچ به این مرزبندیها هیچ اهمیتی ندادند. چه میان پاکستان و افغانستان ، چه میان پاکستان و ایران. همچنین قوم کشمیر نیز به مرزهای پاکستان و هندوستان بی توجه هستند و در سایر اقوام اسلامی نیز همینگونه است.
هنگامی که اسماعیل خان سمکو از ارومیه به سلیمانه آمد، مانند یک پادشاه از طرف شیخ محمود حفید استقبال شد. تمامی مدارس و ادارات در آن روز تعطیل شدند. این را با رفتار جلال طالبانی مقایسه کنید که با آمدن آقامحمدی به سلیمانیه عکسهای قاضی محمد را برداشتند! یا اینکه نیروهای ایرانی را برای سرکوب حزب دمکرات و نیروهای ترکی را برای کشتار پ.ک.ک به کردستان عراق آوردند.
از عجایب تاریخی که نیاز به بررسی و تحقیق دارد این هست چرا در زمان احزاب سکولار ، نیم میلیون مزدور برای صدام حسین بوجود آمد... اینان کرکوک را فروختند تا تخت قدرت خودشان محفوظ شود!
میخواهند ما را نزد مردم افرادی بیسواد ، تروریست و... نشان دهند در حالی که طرف مقابل ما اینگونه است... ریششان را تراشیدهاند و کراوات زدهاند اما درنده هستند... ادعای دموکراسی دارند اما در حزب خودشان در نهایت استبدادگری هستند. یک کودک بارزانی به عنوان یک امیر و فرمانده متولد میشود!
یکی از مهمترین نقاط ضعف حرکتهای سکولاری کوردستان نفهمیدن زمینهای است که مردم روی آن هستند. حزب دمکرات در کردستان ایران به جای طرح مفاهیم غربی ، اگر به سنیگرایی دعوت میکرد وضعیتش این گونه نبود... اگر حاکمان ترکیه میگویند خلافت عثمانی و حنفی بودن... بایستی شما شافعی بودن و امارت بدرخان را زنده کنید... نه اینکه تنها هدفتان دشمنی کردن با اسلام باشد به این خیال که غرب از شما پشتیبانی کند!!