عقیده

اسباب انحراف از عقیده ­ی صحیح


ابتدا به اسباب انحراف از عقیده ­ی صحیح می­پردازیم.

  • 1-جهل به عقیده ­ی صحیح به سبب اعراض و روی گردانی از فراگیری و آموزش آن یا کم توجهی نسبت به آن، تا جایی که نسلی پرورده می­شوند که این عقیده را نمی­شناسند؛ و اعتقاد و باور مخالف و متضاد آن را هم نمی­دانند؛ درنتیجه حق را باطل و باطل را حق می­پندارند؛ چنانکه عمر بن خطاب می­گوید: «إنَّمَا تُنْقَضُ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً إذَا نَشَأَ فِي الْإِسْلَامِ مَنْ لَمْ يَعْرِفْ الْجَاهِلِيَّةَ»: «دستگیره­های اسلام یکی یکی گسسته می­شود اگر نسلی در اسلام پرورش یابد که جاهلیت را نشناسد».
  • 2-پیروی از دعوتگران سوء و پیشوایان گمراه؛ چنانکه نصوص ذیل بر این مساله دلالت دارند.

    الف) الله متعال می­فرماید: ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ﴾ [القصص: 41] «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که [پیروان­شان را] به آتش [دوزخ] دعوت می‌کردند؛ و روز قیامت یاری نمی‌شوند».

    ب) از حذیفه بن یمان روایت است که رسول الله فرمودند: «یَکونُ دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ، مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا»: «دعوتگرانی بر دروازه­های جهنم خواهند بود، هرکس آنها را اجابت کند او را در جهنم می اندازند». گفتم: ای رسول خدا، آنها را برای ما توصیف کن؛ فرمود: «هُمْ قَوْمٌ مِنْ جِلْدَتِنَا يَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا»: «آنها گروهی از ما هستند که با زبان ما سخن می گویند». به روایت مسلم

    ج) از ثوبان روایت است که رسول الله فرمودند: «إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي الأَئِمَّةَ المُضِلِّينَ»: «من بر امتم از پیشوایان گمراه و منحرف می­ترسم». به روایت احمد و ترمذی؛ ترمذی آن را صحیح دانسته است.

    د) از عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است که می­گوید: از رسول الله ح شنیدم که فرمود: «إنَّ اللهَ لا يَقْبِضُ العِلْمَ انْتِزَاعاً يَنْتَزعهُ مِنَ العِبَادِ، وَلكِنْ يَقْبِضُ العِلْمَ بِقَبْضِ العُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِماً، اتَّخَذَ النَّاسُ رُؤُوساً جُهَّالاً، فَسُئِلُوا فَأفْتوا بِغَيْرِ عِلْمٍ فَضَلُّوا وَأضَلُّوا»: «الله علم را به يک باره از ميان بندگان برنمی­گيرد؛ بلکه آن را با وفات علما از ميان برمی­دارد تا جایی که عالِمی باقی نماند، آنگاه مردم سرگردگانی جاهل را به رهبری می­گيرند و مسايل خود را از آنان می­پرسند و آنان نيز بدون آگاهی فتوا می­دهند و بدين سان هم خودشان گمراه می­شوند و هم ديگران را گمراه می­کنند». به روایت بخاری و مسلم

    دعوتگران سوء

    همواره دعوتگران سوء و پیشوایان گمراه وجود داشته و دارند که مردم را از راه راست و مستقیم الله و از دین استوارش  باز می­دارند که به مواردی اشاره می­کنیم.

    سامری: مردی از قومی بود که گاو را عبادت می­کردند؛ همسایگان بنی اسرائیل بودند؛ و گفته شده برخی از آنها در زمان پیامبر الله موسی علیه السلام بودند؛ زمانی که موسی علیه السلام برای دیدار پروردگارش به کوه طور رفت، سامری برای بنی اسرائیل گوساله­ای از طلا ساخت و ادعا کرد که این گوساله­ی طلایی اله و معبود آنان و موسی علیه السلام است؛ و از آن صدایی چون صدای گاو خارج می­شد که به آن «خُوار» گفته می­شد؛ و این صدا به سبب هوایی بود که در آن وارد می­شد؛ وقتی بنی اسرائیل با این مساله مواجه شد، پیرامون آن رقصیده و خوشحالی می­کردند.

    این سامری بود که قوم موسی علیه السلام را گمراه نمود و آنان را از عبادت الله متعال منحرف نموده و عبادت گوساله را به جای عبادت الله متعال برای آنان آراست؛ چنانکه الله متعال در شأن وی می­فرماید: ﴿قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَكَ مِنۢ بَعۡدِكَ وَأَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِيُّ﴾ [طه: 85] «[الله] فرمود: پس [بدان که] ما قومت را پس از [رفتنِ] تو آزمودیم و سامری گمراه­شان کرد».

    عمرو بن عامر خُزاعی

    از عایشه روایت است که رسول الله فرمودند: «رَأَيْتُ جَهَنَّمَ يَحْطِمُ بَعْضُهَا بَعْضًا، وَرَأَيْتُ عَمْرًا يَجُرُّ قُصْبَهُ – أي: أمعاءه - وَهْوَ أَوَّلُ مَنْ سَيَّبَ السَّوَائِبَ»: «جهنم را دیدم که اجزای آن یکدیگر را در هم می­شکنند و عمرو را دیدم که روده­هایش را می­کشد؛ و او اولین کسی بود که حيوانات را وقف بت­ها می­كرد و رها می­ساخت». به روایت بخاری و مسلم

    «سَيَّبَ السَّوَائِبَ» یعنی شتر را رها می­کرد تا هرجا می­خواهد برود و کسی بر آن سوار نمی­شد و از آب خوردن یا چریدن منع نمی­شد؛ و این نذری بود که آن را جهت تقرب به اله و معبودان­شان انجام می­داد.

    رسول الله او را درحالی می­بیند که روده هایش را در آتش می­کشد؛ چون وی اولین کسی بود که دین اسماعیل را تغییر داد و بت­ها را نصب نمود و چنین نذری برای آنها نمود.

    و در این عصر و زمان می­توان به غلات روافض اشاره نمود.

    غلات روافض در امور زیادی با اصول اهل سنت مخالفت کرده­اند از جمله[1]:  

  • احادیث صحیح نبوی را رد نموده و منکر شدند؛ و انکارشان بر اساس هوی و هوس بوده است نه طبق قواعد حدیثی ائمه­ی حدیث؛ از جمله احادیث صحیحی که انکار کرده­اند، احادیث بیانگر برخی از امور غیب مربوط به نشانه­های قیامت در آخر الزمان می­باشد؛ مواردی چون خروج دجال و نزول عیسی علیه السلام و مهدی رضی الله عنه.

    مهدی، محمد بن عبدالله علوی فاطمی حسنی می­باشد که الله متعال او را در شبی اصلاح می­گرداند؛ به عبارت دیگر به او روی آورده و توفیقش می­دهد و به او می­فهماند و راهنمایی­اش می­کند؛ حال آنکه قبل از این چنین نبوده است؛ و او را با مردمانی از اهل مشرق یاری می­دهد که حکومتش را بر پا میکنند؛ وی مورد مدح و ستایش قرار گرفته و به وجود وی در آخر الزمان وعده داده شده که در کنار بیت الحرام با او بیعت می­شود و به این ترتیب خلیفه­ی مسلمانان می­گردد.

    نکته: مراد از این مهدی، مهدی مورد ادعای رافضیان نیست که ادعا می­کنند هم اکنون وجود دارد و در انتظار خروج وی از سرداب سامراء هستند؛ اعتقاد و باوری که بیشتر به هذیان و هوسی از سوی شیطان می­ماند؛ چراکه دلیلی از کتاب و سنت و عقل صحیح بر آن وجود ندارد.

  • صحابه را متهم نموده و از آنها عیبجویی می­کنند به ویژه در مورد صحابه­ی بزرگوار معاویه بن ابوسفیان س چنین رفتاری دارند.
  • در تعظیم و بزرگداشت عقل غلو می­کنند و آن را برتر و بالاتر از جایگاهی که دارد، قرار می دهند؛ چنانکه آن را حاکم بر نصوص کتاب و سنت و مقدم بر آنها می­دانند.
  • 3-یکی دیگر از اسباب انحراف از عقیده­ی صحیح، پیروی از هوی و هوس می­باشد. پیروی از آنچه نفس دوست داشته و میل می­کند که گاهی برای آن سودمند و گاهی مضر می­باشد. و در اینجا منظور نوعی است که برای نفس ضرر دارد و از دایره­ی حق خارج است.

    دلایل این مساله:

    الف) الله متعال می­فرماید: ﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمۡعِهِۦ وَقَلۡبِهِۦ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِۦ غِشَٰوَةٗ فَمَن يَهۡدِيهِ مِنۢ بَعۡدِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ [الجاثية: 23] «آیا آن كسی را دیده‌ای كه آگاهانه هواى نفسش را به جاى معبود خود نشانده [و تسلیم آن شده] است؟ الله نیز او را گمراه ساخت و بر گوش و دلش مُهر [غفلت] نهاد و بر دیده‌اش پرده‏اى كشید؛ [اگر الله هدایتش نکند،] پس از الله چه كسى هدایتش خواهد كرد؟ آیا پند نمى‌گیرید؟».

    ب) الله متعال می­فرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ [القصص: 50] «اگر [قریش] به درخواستت پاسخی ندادند، بدان که آنان فقط از هوای نفس­شان پیروی می‌کنند؛ و کیست گمراه‌تر از آن کس که بدون رهنمودی از سوی الله، از هوای نفسش پیروی می‌‌کند؟ بی‌تردید، الله گروه ستمکار را هدایت نمی‌کند».

  • 4-غلو در حق صالحان با زیاده­روی در مدح و ستایش آنها و نشاندن آنها در جایگاهی بالاتر از آنچه دارند؛ چنانکه بخشی از عبادت متوجه آنان گردد؛ به این صورت که با ذبح و نذر و دعا و استغاثه و کمک خواستن از آنها به ضرایح و قبورشان تقرب حاصل گردد؛ همان رفتاری که قوم نوح با صالحان خود داشتند، آنجا که گفتند: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا﴾ [نوح: 23] «و گفتند: معبودان خود را رها نکنید؛ و [به خصوص] وَدّ و سُواع و یَغوث و یَعوق و نَسر را [رها نکنید]». امری که امروزه بسیاری از بندگان قبور گرفتار آن هستند.

    از جمله دلایلی که بر تحریم این مساله دلالت دارند:

    الف) الله متعال می­فرماید: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ﴾ [النساء: 171] «ای اهل کتاب، در دین خود غلو نکنید و درباره­ی الله جز [سخنِ] حق نگویید».

    ب) رسول الله فرمودند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِيَّاكُمْ وَالْغُلُوَّ فِي الدِّينِ، فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْغُلُوُّ فِي الدِّينِ»: «ای مردم، از غلو کردن در دین حذر کنید؛ چراکه امت های پیش از شما را غلو در دین هلاک نمود». به روایت احمد و نسائی و آلبانی آن را صحیح دانسته است.

  • 5-تقلید کورکورانه؛ و آن پیروی از پدران و علما و بزرگان و رئیسان به صورت کورکورانه و بدون دلیل و برهان می­باشد؛ دلایل زیادی به این مساله پرداخته است.

    الف) الله متعال می­فرماید: ﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾ [الزخرف: 22] «بلکه [با استدلال به تقلید] می‌گویند: نیاکان­مان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال می‌کنیم».

    ب) الله متعال می­فرماید: ﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠﴾ [الأحزاب: 67] «[آنان بهانه می­آورند و] می‌گویند: پروردگارا، ما از رهبران و بزرگان خود اطاعت [و تقلید] کردیم و آنان [بودند که] ما را گمراه کردند».

    ج) الله متعال می­فرماید: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ﴾ [التوبة: 31] «[این مشرکان،] علما و راهبان خود و [همچنین] مسیح ـ پسر مریم ـ را به جای الله [به عنوان] معبودان خویش تلقی کردند».

    یعنی از علما و راهبان خود در حلال شمردن آنچه الله متعال حرام نموده و حرام شمردن آنچه الله متعال حلال نموده، بدون دلیل و برهان پیروی می­کردند.

    تقلید کورکورانه در این عصر و دوران

    در این عصر و زمان دو مثال بارز برای مصداق تقلید کورکورانه و اطاعت بی چون و چرا وجود دارد: صوفیان و رافضیان.

    هر دو گرفتار تقلید کورکورانه از مشایخ و آخوندهای گمراه و پیشوایان سوء، بدون هیچ دلیل و برهانی هستند.

    و اطاعت آنها از ایشان مطلقا کوکورانه است؛ چنانکه هریک از آنه در برایر شیخ و مرجعی که دارد همچون مرده در برابر مرده شور می­باشد که هرگونه می­خواهد او را جابجا می­کند.

  • 6-یکی دیگر از اسباب انحراف از عقیده­ی صحیح، پیروی از راه­های انحرافی توام با گمراهی است. و دلیل آن این فرموده­ی الله متعال است: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦ﴾ [الأنعام: 153] «و این راهِ راست من است؛ پس از آن پیروى كنید و از [دیگر] راه­ها پیروى نكنید [چرا که] شما را از راه او جدا مى‌سازد».
  • 7-غفلت از تدبر در آیات شرعی و کونی الله متعال

    دلایل آن عبارتند از:

    الف) الله متعال می­فرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ﴾ [النحل: 108] «اینان کسانی هستند که [بر اثر گناهان­شان] الله بر دل­ها و گوش­ها و چشمان­شان مُهر نهاده است؛ و اینان غافلان [واقعی] هستند».

    ب) الله متعال می­فرماید: ﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا يَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡيُنٞ لَّا يُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا يَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ﴾ [الأعراف: 179] «و بی‌تردید، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‌ایم؛ [چرا كه‌] دل­هایی دارند كه با آنها [حقایق را] درک نمى‌كنند و چشمانى دارند كه با آنها [نشانه‌های توان و تدبیر الهی را] نمى‌بینند و گوش­هایی دارند كه با آنها [سخنان حق را] نمى‌شنوند. آنان همچون چارپایانند، بلكه [از آنها هم] گمراه‌تر. [آرى،] آنانند که [از آخرت] غافلند».

    ج) الله متعال می­فرماید: ﴿وَكَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا وَهُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ﴾ [يوسف: 105] «و چه بسیار نشانه‌ها در آسمان­ها و زمین وجود دارد كه بر آنها مى‌گذرند و[لی] از آنها روى برمى‌گردانند [و توجه نمى‌كنند]».

  • 8-کبر و غرور؛ صاحبش را به رد و انکار حق و کسی فرا می­خواند که آن را آورده است؛ و این به سبب حقیر شمردن وی می­باشد؛ چنانکه رسول الله ح فرمودند: «الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ، وَغَمْطُ النَّاسِ»؛ به روایت مسلم

    «بَطَرُ الْحَقِّ» تکبر در برابر حق و نپذیرفتن آن می­باشد.

    «وَغَمْطُ النَّاسِ» خوار و حقیر شمردن مردم است.

    این سببِ خطرناک بود که باعث انحراف راس شر و منبع و اساس آن - یعنی ابلیس - از حق مبین و آشکار گردید؛ چنانکه الله متعال می­فرماید: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾ [البقرة: 34] «[یاد کن] هنگامی که به ملائکه گفتیم: برای [بزرگداشت و احترام، بر] آدم سجده کنید؛ پس [همگی] به سجده درافتادند جز ابلیس که خودداری کرد و تکبر ورزید و از کافران شد».

    همچنین تکبر سبب اصلی انحراف امت­های کافر از پیروی نمودن راه راست و مستقیم بوده است؛ همان راه راستی که پیامبران پیام آور آن بوده اند؛ چنانکه الله متعال در بیان این حقیقت می­فرماید: ﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ﴾ [يونس: 75] «سپس بعد از آنان، موسی و هارون را با معجزات خویش به سوی فرعون و بزرگان قومش فرستادیم؛ ولی آنان گردنكشى کردند و قومی گناهکار بودند». و می­فرماید: ﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾ [فصلت: 15] «اما [قوم] عاد به ناحق در زمین تکبر می‌ورزیدند و می‌گفتند: چه كسى نیرومندتر از ماست؟»

  • 9-پیروی از شیطان.

دلایل این مساله از کتاب و سنت صحیح بسیار است از جمله:

الف) الله متعال می فرماید: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ﴾ [الحجر: 39] «[او] گفت: پروردگارا، به سببِ آنکه مرا گمراه ساختی، در زمین [بدی­ها را] در نظرشان نیک جلوه می‌دهم و همه­ی آنان را به گمراهی می‌کشانم».

ب) الله متعال می­فرماید: ﴿إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا يَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِيَكُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴾ [فاطر: 6] «بی‌تردید، شیطان دشمن شماست؛ شما نیز او را دشمن [خود] گیرید. جز این نیست که او پیروانش را [به کفر] می‌خواند تا از اهل آتش باشند».

ج) الله متعال می­فرماید: ﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَيۡتَنِي لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَكَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ * ثُمَّ لَأٓتِيَنَّهُم مِّنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَيۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَكۡثَرَهُمۡ شَٰكِرِينَ﴾ [الأعراف: 16-17] «[ابلیس] گفت: پس به خاطر آنکه مرا گمراهی [و هلاکت] افکندی، من نیز بر سر راه مستقیم تو برای [فریب] آنان می‌نشینم. سپس بر آنان ـ  از روبرو و از پشت سر و از طرف راست و چپ­شان‌ ـ درمى‌آیم و [چنان می‌کنم که] بیشتر آنان را شكرگزار [نعمت­های خود] نیابی».

د) الله متعال می­فرماید: ﴿وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِي﴾ [إبراهيم: 22] «و چون كار [داورى] انجام شد، شیطان مى‌گوید: بی‌تردید، الله به شما وعده داد؛ وعده‌ای راست و درست؛ و من به شما وعده [دروغین] دادم و با شما خُلفِ وعده کردم؛ و من هیچ تسلطى بر شما نداشتم جز اینكه شما را دعوت دادم و شما [نیز دعوت] مرا اجابت کردید».

هـ) از عِیاض بن حِمار مُجاشِعی روایت است که روزی رسول الله در خطبه ­اش فرمود: «أَلاَ إِنَّ رَبِّى أَمَرَنِى أَنْ أُعَلِّمَكُمْ مَا جَهِلْتُمْ مِمَّا عَلَّمَنِي يَوْمِي هَذَا، كُلُّ مَالٍ نَحَلْتُهُ عَبْدًا حَلاَلٌ، وَإِنِّى خَلَقْتُ عِبَادِى حُنَفَاءَ كُلَّهُمْ، وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِينِهِمْ، وَحَرَّمَتْ عَلَيْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ، وَأَمَرَتْهُمْ أَنْ يُشْرِكُوا بِي مَا لَمْ أُنْزِلْ بِهِ سُلْطَانًا»: «بدانید و آگاه باشید که امروز پروردگارم به من فرمان داده که به شما مواردی را بیاموزم که به من آموخته و شما نمی دانید؛ [الله فرموده است:] هر مالی که به بنده­ام بخشیدم حلال است؛ و من همه­ی بندگانم را حق گرا و يکتاپرست آفريدم، اما شياطين نزد آنها آمده و آنان را از دين­شان منحرف نموده و آنچه را بر آنان حلال نمودم، حرام می­کنند و آنها را دستور می­دهند تا به من شرک ورزند، امری که برای آن هيچ دليلی نازل نشده است». به روایت مسلم

و) از عبدالله بن مسعود روایت است که می گوید: رسول الله با دستش خطی کشید، سپس فرمود: «هَذَا سَبِيلُ اللَّهِ مُسْتَقِيمًا»: «این راه راست و مستقیم الله است». ابن مسعود می گوید: سپس از راست و چپ آن خط کشید و آنگاه فرمود: «هَذِهِ السُّبُلُ، لَيْسَ مِنْهَا سَبِيلٌ إِلَّا عَلَيْهِ شَيْطَانٌ يَدْعُو إِلَيْهِ»: «این راه­های مختلف است که بر سر هریک از آنها شیطانی است که به سوی آن فرامی خواند». سپس این آیه را قرائت نمود: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ﴾ [الأنعام: 153] «و این راهِ راست من است؛ پس از آن پیروى كنید و از [دیگر] راه­ها پیروى نكنید». به روایت احمد؛ و ارناووط آن را حسن دانسته است.

بنابراین اسباب انحراف از عقیده­ ی صحیح عبارتند از:

  • 1-جهل به عقیده ­ی صحیح
  • 2-پیروی از دعوتگران سوء
  • 3-پیروی از هوی و هوس
  • 4-غلو در حق صالحان
  • 5-تقلید
  • 6-پیروی از راه­های گمراهانه
  • 7-غفلت
  • 8-کبر
  • 9-پیروی از شیطان

 



 

1125 جار خوێندراوه‌ته‌وه‌
02/03/2020
احزاب اسلامی کردستان عراق اخوان المسلمین انواع آبها اهمیت جایگاه امام جماعت اهمیت طهارت بابەتەکانی ماڵپەڕ بانگ بانگ و قامەت بانگەواز باوەڕ باوەڕ هێنان به‌ فریشته‌كان بنەما عەقائیدییەکان پارێزكاری په‌یوه‌ندی فریشته‌كان به‌ مرۆڤه‌وه‌ پیسی پێناسەی دوعا پەرستن تاریخ تاقیكردنه‌وه‌ تاقیکردنەوە تفسیر سوره الممتحنه ته‌سبیحات تۆبەکردن تەقوا جاهیلییه‌ت جۆر و یاساکانی ئاو جۆره‌كانی هاوبه‌ش دانان جۆرەکانی ئاو چەند توێژینەوەیەک حیكمه‌ت و سووده‌كانی دوعا حیكمه‌ته‌كانی ڕۆژوو حەج و عومرە خانواده خشتەی تاقیکردنەوەکان خودا خولع دموکراسی دنیاخواهی ده‌وڵه‌تی عوسمانی ره‌مه‌زان ڕۆژوو زادی زادی فارسی زانستی شه‌رعی زانكۆی زادی زیکر زەکات سلفیت سنتهای فطری سه‌یید قوتب سوره‌تی (المجادلة) سوننه‌ت سیفات و ئاکارەکانی فریشتە شارستانییه‌ت شەرمکردن شەوی قەدر طاغوت طهارت عبدالقادری ته‌وحیدی غه‌یب فریشته‌ فقه فکر اسلامی فورات قضای حاجت قورئان كتێبه‌كانی خوا کاتی دوعا گیرابوون کردەوەی چاک گومان لەسەر دوعا لە خۆپرسینەوە مامۆستا كرێكار محمد عبدالله دراز مقدسات اسلام مه‌بده‌ء مه‌تنی جه‌زه‌ری مه‌رجه‌كانی گیرا بوونی دوعا مەعازەی کچی عبدالله ناسین ناوه‌ جوانه‌كانی خوای گه‌وره‌ ناوەكانی خوای گەورە ناوەکانی خودا نجاست نووری ڕێ نوێژ هاوبه‌ش دانان هجرت وضو یاد ئادابی دوعا كردن ئادابی قورئان خوێندن یادی خوا ئاسمان ئامادەیی ئامەد ئامادەیی ئامەدی ئیسلامی ئامەد یه‌كتاپه‌رستی ئیسلام یەکتاپەرستی
نشر مطالب با ذکر منبع بلا مانع می‌ّباشد.