...در جهان امروز، نظریههای اجتماعی گوناگونی حکومت میکنند و اگر ما مردم را به سوی اسلام بخوانیم، باید نظر اجتماعی اسلام را مانند دیگران به تفصیل بیان کنیم و البته نظریه به تنهایی نمیتواند پیش از ساختن و تربیت فرد مسلمان، زندگی را اصلاح نماید و آن را پیش ببرد، بلکه فرد مسلمانی که به این نظریه ایمان دارد و آن را به خوبی اجرا میکند و در تمام مراحل زندگی در تحقق یافتن آن میکوشد، میتواند ضامن پیشرفت این نظریه باشد و بیشک امروز تربیت فرد مسلمان نیازمند آن است که او دارای آگاهی زیادی از نظریه اجتماعی اسلام باشد، برای آنکه بدون عرضه داشتن اینچنین نظریهای که قابل انطباق با زندگی عصر حاضر باشد، وجدان دینی به وجود نمیآید چنانکه جنبش انسانی به وقوع نمیپیوندد.
کسانی را که ما به اسلام میخوانیم، نظامها و مکتبهای دیگری را میبینند که بر زندگی حکومت میکند و به آنها اجازه نمیدهد که رفتار و کردارشان به طور کامل اسلامی باشد، برای آنکه پایههای زندگی فعلی بر اساس اسلام استوار نیست و از همین جاست که وجدان دینی آنان با واقعیت معکوس زندگی عملی برخورد میکند و البته این خود نقطه عطفی برای به کار انداختن این انگیزه خواهد شد تا سرانجام وضع وی مطابق شکلی گردد که اسلام برای زندگی ترسیم مینماید و بنابراین، این زندگی باید به طور آشکار و روشن در معرض دید مردم قرار گیرد تا افراد مسلمان برای تحقق خارجی آن با بینش و دلیل واضح کوشش لازم را به عمل آورند و روی همین اصل است که امروز کافی نیست ما مردم را به طور مبهم به اسلام، قرآن، احکام الهی، قانون اسلامی، نظام حکومتی اسلام، یا نظام اجتماعی اسلام دعوت کنیم. دعوت مردم برای قبول این قبیل مسائل کلی بدون آنکه مدلول تفصیلی و روشنی در افکار به وجود آید، صحیح و مفید نخواهد بود.
کاملاً ضروری است که ما مراکزی برای پرورش و تربیت اسلامی افراد داشته باشیم. این اساس و پایه کار است. در این مراکز، آنان باید به طور کلی با حقایقی آشنا بشوند. شکل کامل یک زندگی اسلامی که وجدان دینیشان آنان را به سوی آن میخواند و باید در راه تحقق آن بکوشند چیست و البته این شناخت و شناسایی باید به صورت نشان دادن نظریات اجتماعی عملی گردد تا مردم آگاهی صحیحی از آن سلسله نظریات اجتماعی اسلامی داشته باشند که شامل همه اوضاع زندگی، پیوندهای افراد و گروهها و پایههایی که زندگی عمومی بر روی آن استوار میگردد بشود.
این برنامه و نقشهای نیست که به وقت دیگر موکول شود و بگوییم که پس از برقراری حکومت اسلامی این امر عملی خواهد شد، زیرا که حکومت اسلامی نه تنها هنگامی برپا خواهد شد که مردم به طور کلی – یا اکثریت آنان – به خوبی با طرح اسلام دربارهی زندگی آشنا شوند و بدانند که اگر زندگی اسلامی آغاز گردید، زندگی، پیوندها، حقوق، وظایف و تکالیف آنها چگونه خواهد بود.
هرگز کافی نیست که ما مردم را امروز به طور اجمال و اختصار، مانند زمان پیامبر اکرم (ص)، به سوی اسلام دعوت کنیم، زیرا در آن زمان مکتبهای اجتماعی شکل یافتهی متضادی که بتواند با مکتب و دعوت اسلامی مقابله کند وجود نداشت و اصولاً اکنون که نظریات اسلامی از همه نظریات دیگری که بشریت امروز آنها را میشناسد، پیشروتر و مترقیتر است، چرا ما آنها را به مردم عرضه نکنیم و چرا وقتی مردم را به اسلام دعوت مینماییم، نظریات اجتماعی آن را با توجه به اوضاع و شرایط روز، با زندگی امروز تطبیق نکنیم؟..
ما چه میگوییم؟/سید قطب